غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت چـشـم تـاریخ در آن حـادثـۀ تلخ چه دید که زمان مویهکنان از گذر خاک گذشت سر خورشید بر آن نیزۀ خونین میگفت که چهها بر سر آن پیکر صدچاک گذشت جـلـوۀ روح خـدا در افـق خـون تو دیـد آنکه با پـاى دل از قـلـّۀ ادراک گذشت مرگ هرگز به حریم حَرمت راه نیافت هر کجا دید نشانى ز تو چالاک گذشت حرِّ آزاده، شد از چشمۀ مهرت سیراب که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت آب، شـرمـنـدۀ ایـثـار عـلـمـدار تـو شـد رود بیتاب کنار تو عـطـشـناک گذشت بر تو بـسـتـند اگر آب، سـوارانِ سراب دشت، دریا شد و آب از سر افلاک گذشت |